من و تو به رویاهایمان تنها یک رسیدن بدهکــاریم …
.
 

ساده ی ساده از دست میروند همه ی آن چیزها که سخت سخت به دست آمدند !
 

قلبم بوی کافور میدهد ؛ شب به شب در آن مرده شورهـا آرزویی را غسل می دهند و کفن می کنند …
 

اونی که سکته ی قلبی کرده مُرده
اونی که سکوت قلبی کرده مُرده تر …

خیلی سخته خواب کسی رو ببینی که دیگه نمی تونی تو واقعیت ببینیش …
 

باید رفت حتی با ترس !
وقتی مطمئن از ماندن نیستی ، رفتن یقین است

دوریت زمستان دیگر است
کمتر از من دور شو ، باز سرما خورده ام

دلم ؛ جایی مانده ای که هیچکس مسئولیت شکستنت را بر عهده نمی گیرد

دلم قصه ای عاشقانه می خواهد که تا آخرش پای هیچ نفر سومی به میان نیاید

تو دور می شوی و من در همین دور می مانم …
پشیمان که شدی برنگرد ، لاشه ی یک دل که دیدن ندارد